{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
اگر با ذره ذره وجودت از من متنفر باشی ، با تمام قطره قطره خونم دوستت دارم .
الهی من فدای تو / چه کار کنم برایه تو اگه تو این بیابونا / خاری بره به پایه تو
من صفرم، تو دویی با تو بیستم، بی تو نیستم
غم جدا شدن از تو در دل نحیفم زخمها بوجود آورد. آه، نمیدانم با این زخمها چه کنم...
چه دعا بهتر از این: گریه ات از سر شوق خنده ات از ته قلب، نشود هیچ غروبت غمناک
آهای ناز نمکدار، منم عاشق تب دار ببین دل تو دلم نیست، واسه لحظه دیدار
هرکسي تو را دوست داره 4 تا مريضي ميگيره : 1- فراموشي 2 ... 3 ... 4 ... 3 تاي ديگه را فرموش کردم
زندگی به من آموخت كه چگونه گریه كنم اما گریه به من نیاموخت كه چگونه زندگی كنم.....تو نیز به من آموختی چگونه دوست بدارم اما به من نیاموختی كه چگونه تو رو فراموش كنم
خواستم خودمو گول بزنم ؛ همه ی خاطراتم رو انداختم یه گوشه ای و گفتم : فراموش ؛ یه چیزی ته قلبم خندید و گفت : یادمه
یک نصیحت: مواظب خودت باش! یک خواهش: اصلاً عوض نشو! یک آرزو: فراموشم نکن! یک دروغ: تورو دوست ندارم!!،
مگو اگر بار گران بودیم و رفتیم... مگو اگر نامهربان بودیم و رفتیم... بگو با دیگران بودیم و رفتیم...
نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه می لغزد ... ولی یاران نمی دانند ، که من دریایی از دردم ! به ظاهر گر چه می خندم ، ولی اندر سکوتی تلخ می گریم ...
عربی بلدی ؟ ( ینم بلق ردهشی مه ) نفهمیدی ؟ اشکال نداره از آخر بخونش می فهمی .
چه شد ای پنجره ی عشق چرا بسته شدی شاید از همنفسی با دل ما خسته شدی
تو دنيا سه تا فرشته هست : اولي داره به يتيما غذا ميده دومي داره به مردم کمک ميکنه سومي که من خيلي دوسش دارم داره اين اف رو ميخونه
چنان زد آتشم با بی وفایی که بیزارم دگر از آشنایی بر او دل بستم و شد خصم جانم روا بر من نبود این ناروایی..
اگر با ذره ذره وجودت از من متنفر باشی ، با تمام قطره قطره خونم دوستت دارم .
الهی من فدای تو / چه کار کنم برایه تو اگه تو این بیابونا / خاری بره به پایه تو
من صفرم، تو دویی با تو بیستم، بی تو نیستم
غم جدا شدن از تو در دل نحیفم زخمها بوجود آورد. آه، نمیدانم با این زخمها چه کنم...
چه دعا بهتر از این: گریه ات از سر شوق خنده ات از ته قلب، نشود هیچ غروبت غمناک
آهای ناز نمکدار، منم عاشق تب دار ببین دل تو دلم نیست، واسه لحظه دیدار
هرکسي تو را دوست داره 4 تا مريضي ميگيره : 1- فراموشي 2 ... 3 ... 4 ... 3 تاي ديگه را فرموش کردم
زندگی به من آموخت كه چگونه گریه كنم اما گریه به من نیاموخت كه چگونه زندگی كنم.....تو نیز به من آموختی چگونه دوست بدارم اما به من نیاموختی كه چگونه تو رو فراموش كنم
خواستم خودمو گول بزنم ؛ همه ی خاطراتم رو انداختم یه گوشه ای و گفتم : فراموش ؛ یه چیزی ته قلبم خندید و گفت : یادمه
یک نصیحت: مواظب خودت باش! یک خواهش: اصلاً عوض نشو! یک آرزو: فراموشم نکن! یک دروغ: تورو دوست ندارم!!،
مگو اگر بار گران بودیم و رفتیم... مگو اگر نامهربان بودیم و رفتیم... بگو با دیگران بودیم و رفتیم...
نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه می لغزد ... ولی یاران نمی دانند ، که من دریایی از دردم ! به ظاهر گر چه می خندم ، ولی اندر سکوتی تلخ می گریم ...
عربی بلدی ؟ ( ینم بلق ردهشی مه ) نفهمیدی ؟ اشکال نداره از آخر بخونش می فهمی .
چه شد ای پنجره ی عشق چرا بسته شدی شاید از همنفسی با دل ما خسته شدی
تو دنيا سه تا فرشته هست : اولي داره به يتيما غذا ميده دومي داره به مردم کمک ميکنه سومي که من خيلي دوسش دارم داره اين اف رو ميخونه
چنان زد آتشم با بی وفایی که بیزارم دگر از آشنایی بر او دل بستم و شد خصم جانم روا بر من نبود این ناروایی..
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}